روایتی از خلق «زمستون» تا کوچ افشین مقدم
این ترانهسرا در گفتوگویی همزمان با چهل و چهارمین سالروز درگذشت افشین مقدم که قطعه ماندگار «زمستون» با صدای او به جامانده است درباره چگونگی آشناییاش با این خواننده و تولید این قطعه گفت: شبی برای صرف شام به یک رستوران رفته بودم، آنجا مرد جوانی میخواند، وقتی شامم تمام شد و میخواستم صورتحساب بگیرم، به من گفتند که حساب شده، همان زمان افشین مقدم آمد سر میز من نشست و از دیدن من ابراز خوشحالی کرد. آشنایی ما از همانجا شروع شد. از آن به بعد هر وقت از افشین میخواستم، در جاهای مختلفی که برای زدن ساز میرفتم، او هم همراه من میآمد؛ یعنی هر کاری از او میخواستم انجام میداد.
او در ادامه اظهار کرد: بعد از مدتی به او گفتم «دوست داری از این حالت گمنام خواندن بیرون بیایی و اسم و رسمی بگیری؟» گفت: «از خدامه». آن زمان من با یکی از خوانندهها گروه موسیقی داشتم. «زمستون» را برایش نوشتم و او خواند و خدا را شکر توانست از آن استفاد کند. بعد از آن هم چند کار دیگر با هم انجام دادیم.
دبیری سپس به تواناییهای افشین مقدم که موجب تولید ترانه «زمستون» شد اشاره و بیان کرد: صدای او جنس خاصی داشت، این را من از همان شب که در آن رستوران شام میخوردم متوجه شدم. قبل از نوشتن ترانه «زمستون» هم او را به فرشید رمزی معرفی کردم. اما در آنجا برای او نتیجهای حاصل نشد، چون به دلیل وجود خوانندهای مشهورتر در آن گروه دیده نمیشد. در قطعههای سه صدایی حتی قسمتهای خوب آهنگ را به کسی که مشهورتر بود میدادند. افشین خیلی آنجا فعالیت کرد و من هم خیلی سفارش او را کردم، اما دیده نشد. تا بعدا خودش «زمستون» را خواند و این کار دیده شد.
ترانهسرای قطعه «زمستون» افزود: افشین مقدم پسر خیلی خوبی بود و در بازار کار میکرد. اما متاسفانه آنطور که من از ناصر چشمآذر شنیدم شب قبل از تصادفش در جاده شمال، ساعت ۱۱، ۱۲ شب هراسان به استودیویی که ناصر آن زمان آنجا ضبط داشت میرود و از ناصر میخواهد زمانش را به او بدهد تا قبل از رفتن به شمال کاری را که ناتمام داشته بخواند و تمام کند. ناصر به او میگوید که چه عجلهای است، برو و بیا و بعدا بخوان، خواندن این طور نیست که با عجله بخوانی و بروی. اما او کاری را که میخواست انجام میدهد، بعد از آن هم از برادرش (ناصر آهنیان مقدم) خداحافظی میکند. او این سفر را با گروه ارکسترش میرود که یکی دو تا از بچههای آن گروه از دوستان من بودند. از بین آنها یکی که فلوت میزد بعدا برایم تعریف کرد که افشین شبانه از آنها خواسته به شمال بروند و در راه با ماشین دیگری تصادف میکند و فرمان در قفسه سینهاش فرو میرود، بعد از آن حدود نیم ساعت منتظر یک ماشین بودند که او را به بیمارستان برساند، اما هیچ ماشینی نگه نداشته، اما اگر او در همان مدت به بیمارستان میرسید، زنده میماند.
سعید دبیری در ادامه قویترین کار مقدم را «زمستون» دانست و گفت: هر صدایی جنسی خاص و طرفدارانی دارد، چون صدا سلیقهای است، اما ترانه سلیقهای نیست. البته از نظر کسی که ساز و صدا را بشناسد ماجرا فرق دارد، به نظر من افشین خیلی سالم میخواند، کسانی که همدوره افشین بودند، مثل او سالم نمیخواندند، او حتی زنده هم که میخواند، مثل در استودیو سالم میخواند. سالم خواندن خیلی سخت است و معمولا خوانندهها خارج از استودیو صدایشان فالش دارد، اما افشین این طور نبود. البته بعضی چیزها ذاتی و ارثی است و ژن موسیقی و آواز باید در تن باشد. من بین خوانندهها کسی را بد میدانم که ادای کس دیگری را دربیاورد، برخیها سعی میکنند شبیه خوانندههای مطرح بخوانند، من این را بد میدانم چون صدای خودشان نیست و این صداها را درمیآورند و صداسازی میکنند، درحالی که هر آدمی مثل اثر انگشت یک صدا دارد.
حسین آهنیان مقدم، مشهور به افشین مقدم در ۸ مهر ۱۳۲۴ در تهران متولد شد. از او قطعههایی چون «زمستون»، «مسافر»، «به من نخند» و … به جا مانده است. افشین مقدم در یکم مردادماه سال ۱۳۵۵ از دنیا رفت.