ملاحظاتی درباره تار (۱)
مقدمه
تار در اصل، لفظی سانسکریت بوده (ستایشگر، ۱۳۷۴ : ج ۱ / ۲۱۸ ) و در آلات زهی به معنی سیم، زه و یا ابریشم می باشد (دهخدا،۱۳۷۰ : ج۱ / ۲۴۹). تار، سازی ایرانی دارای نشانه هایی از اصالت های فرهنگی و قومی از آلات ذوات الاوتار مقیدات است. از تار در فرهنگ ها و مآخذ قدیمی به عنوان سازی پنج سیمه نام برده شده که با زخمه نواخته می شود و بر کاسه آن پوست بره کشیده است. تار اساساً پنج سیمه بوده و متأخرین مانند درویش خان سیمی بر آن افزوده اند (ستایشگر، ۱۳۷۴ : ج ۱ / ۲۱۸ ).
معلوم نیست این ساز از چه زمانی وارد موسیقی ایران شده است. برخی اختراع آن را به فارابی نسبت می دهند و عده ای معتقدند که این ساز کامل شده عود و بربط است. برخی بر این عقیده اند که تار از مشتقات تنبور یا سه تار است (پورمندان، ۱۳۷۹ : ۳۶ ). گویند درویش خان به تقلید از مشتاق علیشاه کرمانی که سیم چهارم را به سه تار افزود، سیم ششم را به تار اضافه کرده است (ستایشگر، ۱۳۷۴ : ج ۱ / ۲۱۸ ).
بطور کلی تار از چند قسمت تشکیل شده: ۱- کاسه: که شبیه قلب می باشد و بر روی آن پوست کشیده می شود و خرک نیز بر روی این قسمت قرار می گیرد. ۲- نقاره: که به همان شکل قلب اما کوچکتر از کاسه بصورت قرینه در مقابل کاسه قرار دارد. ۳- دسته: که بطور معمول از چوب گردو با حدود ۴۵ تا ۵۰ سانتیمتر و بر روی آن استخوان پشت ماهی یا پای شتر قرار می دهند و پرده های ساز که از جنس روده هستند با فواصل معینی بر روی دسته بسته می شوند. ۴- پنجه (یا سرپنجه): در انتهای دیگر دسته پنجه قرار دارد که محل گوشی ها می باشد. ۵- گوشی: از جنس چوب بوده و تعداد آن ۶ عدد برای تار امروزی است.
تار به شکل امروزی سابقه طولانی و دوری ندارد. قدمت تاریخی آن از تمام سازهای ملی ایران کمتر است و احتمالاً از دوره صفویه به بعد در ایران رایج شده است. البته در اشعار برخی از شعرا که قبل از صفویه می زیسته اند کم و بیش نامی از تار برده شده ولی چون کلمه تار معانی گوناگون و متعددی دارد، نمی توان اطمینان حاصل کرد که این کلمه را به مفهوم ساز به کار برده باشند. مانند این شعر فرخی سیستانی:
هر روز یکی دولت و هر روز یکی غژ
هر روز یکی نزهت و هر روز یکی تار
غژ = غژک ـ ابریشم
نزهت = نزهه ـ دوری
تار = ساز تار ـ در اینجا تاریک (پورمندان، ۱۳۷۹ : ۳۷ ).
در هر حال دقیقاً مشخص نیست که از چه زمانی تار در ایران معمول گشت. غیر از فارابی در کتب صفی الدین ارموی و ابوالفرج اصفهانی نیز از تار نام برده شده ولی به همان علت پیش گفته نمی توان مطمئن بود که منظور همان تار امروزی است.