در سوگِ «لیلی افشار» زنِ نوازندهای که میخواست ماندگار شود زنی معصوم با نوازندگی بینقص
«زندگی بدون گیتار برام معنا نداره، باید حتما هر روز سیمهای گیتار رو لمس کنم و طنین صدای گیتار کلاسیک رو بشنوم، «باخ»، «موتزارت»، «سگوبیا» برای همیشه میمانند، منم میخوام بمونم برای همیشه».
اینها را «لیلی افشار» سالها پیش گفت و حالا میتواند خیالش راحت باشد که برای همیشه ماندگار شده است با آن صدای جادویی گیتارشو آن همه افتخاری که در زندگی نسبتا کوتاهش، به آن دست یافت و البته گره خوردنِ نامش به عنوانِ اولین زن گیتاریستی که توانست مدرک دکترای این رشته را دریافت کند. او برای همیشه در فرهنگِ این سرزمین ماندگار شد؛ هر چند حالا درست سومین روزی باشد که در روستای خانهی پدریاش در روستای قاسمآباد سفلی (از توابع بخش چابکسر شهرستان رودسر) برای همیشه خفته باشد. این هم بازی روزگار است، خودش همواره زادگاهش را، وطنش را محلی امن برای خوابیدن میدانست: «اینجا که هستم، بیشتر میخوابم. بیشتر استراحت میکنم. شاید هم برای اینکه همیشه جرات نمیکنم گیتارم را در بیاورم. مثلا همیشه وقتی در فرودگاه هستم، در آن زمان انتظار شروع به تمرین میکنم؛ اما خب اینجا شرایطِ خودش را دارد.»
از موسیقی تا کتاب
لیل افشار شصت سال بیشتر عمر نکرد و در این مدت کوتاه آثار بسیار خلق کرد. از کتاب گرفته تا آلبومِ موسیقی. «ساغر»، «مسخ»، «گذار در نوا»، «هزار و یک شب»، «بیست و چهار کاپریچوی گویا»، «باخ برای گیتار کلاسیک» و «Musica da camera» از جمله آثار صوتیاش است؛ همچنین از جمله کتابهای وی میتوان «پنج آواز محلی ایرانی»، «باخ برای گیتار کلاسیک» و «آموزش گیتار کلاسیک از مبتدی تا پیشرفته» را نام برد. اینها اما تنها ثمرهی زندگی افشار نبود. روزگاری روزنامهی «واشنگتن پست» دربارهاش نوشت: «خانم افشار فوق العاده معصوم، بی نقص، عالی و قابل توجه هستند.» علاوه بر آن موفق به دریافت افتخارات و جوایز بسیاری شد که جایزهی سالانه نوازندهی برتر گیتار در دورههای دهم، یازدهم و دوازدهم، جایزهی الیور اچ گیبسون برای بهترین نوازنده زن گیتار کلاسیک، جایزهی ممفیس چاپتر از طرف آکادمیملی هنر و دانش آمریکا، جایزه هنر تنسی در رشته موسیقی، جایزه ملی هنر، جایزه بزرگ جشنواره موسیقی اسپن و… بخشهای کوتاهی از آن است.
نوازندهای که موسیقی در خونهایش جریان داشت
پدربزرگ و مادربزرگِ لیلی افشار تار مینواختند و پدرش یک موسیقی دان برجسته بود و ویولون میزد. از این رو، لیلی نیز از همان ابتدا با هنر نوازندگی آشنا شد و به قول خودش عاشق گیتار و صدای آن شد. در سن ده سالگی به منظور آموزش نوازندگی، در کلاسهای «داریوش افراسیابی» شرکت کرد و پس از یک سال، اولین کنسرت خود را در کلیسای آلمانیها در کاخ جوانان تهران برگزار کرد؛ پس از آن نیز به تحصیلاتِ آکادمیک در موسیقی پرداخت. لیلی افشار پس از اتمام دوران مدرسه، زمانی که هفده سال داشت برای ادامه تحصیل به آمریکا مهاجرت کرد. او موفق به اخذ مدارک لیسانس و فوق لیسانس نوازندگی از کنسرواتور بوستون و کنسرواتور نیوانگلند شد و در نهایت توانست اولین زنی در جهان باشد که دکترای نوازندگی گیتار را کسب کرده است. وی مدرک دکترا را از دانشگاه ایالت فلوریدای آمریکا زیر نظر آقای نیل اندرسون یکی از بهترین استادان آهنگسازی اخذ کرد. افشار همچنین مدارک دیگری هم دارد که به واسطه تحصیل در دانشگاه های مختلف و حضور در کلاس های پیشرفته تر و یا حتی به صورت دیپلم های افتخاری به دست آورده است.
او جزو دوازده گیتاریستی بود که توانست جهت گذراندن دوره های پیشرفته بین المللی به حضور آندرس سگوبیا. پدربزرگ گیتار کلاسیک جهان برسد. سگوبیا به شدت به استعداد بالای لیلی ایمان داشت. به طوری که در مصاحبه ای که در اخبار شامگاهی ان بی سی پخش میشد اظهار کرد، او (لیلی افشار) روزی یک نوازنده معروف خواهد شد. و زمان زیادی طول نکشید که این پیش بینی به حقیقت به پیوست.
خانم افشار جایگاه پروفسوری خود در دانشگاه ممفیس را در سال ۱۹۸۹ به دست آورد و سالها مدیریت برنامه لیسانس، فوق لیسانس و دکترای این دانشگاه را برعهده داشت. او سالها قبل در مصاحبهای گفت: «من کاری را که در دانشگاه ممفیس انجام میدهم، کار بسیار سخت و کمیابی است. به جز من ۳۵ نفر بودند که از میان آنها من برای تدریس گیتار کلاسیک در این دانشگاه انتخاب شدم؛ پس لابد به من حق میدهید که کارم را دودستی بچسبم و برای آن تلاشِ بسیار زیادی کنم.» شاید به همین خاطر بود که توانست مقام بهترین استاد دانشگاه ممفیس آمریکا گواهی را کسب کند و البته همچنان به تمرین نیز بپردازد. خودش میگفت: «وقتی دانشجو بودم (در دورههای لیسانس، فوق لیسانس و دکترا) روزی ۱۰ ساعت تمرین میکردم؛ باید برنامههای مختلف آماده میکردم. قطعه های مختلف حفظ میکردم، حالا تکنیکم به جایی رسیده که لازم نیست ۱۰ ساعت تمرین کنم؛ ولی مثلا ۳ تا ۴ ساعت در روز تمرین میکنم.»
اجرا و سبک نوازندگی نوازندگی
آثار لیلی افشار چه در «تمپو» و چه در موزیکالیته و پیوستگی و آرتیکولاسیون برای نوازندگانِ جوان همواره مطلوب بود. برای مثال ر ضبط برخی از قطعاتِ سیدی هزار و یکشب عدهای را ترغیب به یادگیری آنها کرد. همچنین ۱۱ قطعهی ایرانی و آذری برای گیتار کلاسیک در کنار پنج آواز محلی ایرانی دو قدم مهم در ارائهی کارهای ایرانی در رپرتوار جهانی گیتار کلاسیک هستند. او همواره موسیقی ایران را دنبال میکرد: «من قبل از مهاجرتم از ایران به کنسرتهای مجلسی یا ارکستر سمفونیک نیز میرفتم به نظرم عالی بودند. بعد از ورودم به ایران آرکسترهای مختلفی دیدم که روی هم رفته خوب بودند؛ ولی میتوانستند بهتر از این هم باشند.»
خانم لیلی افشار سالها توانست عنوان بهترین نوازنده گیتار جهان را از آن خود کند. با علاقه ای که به موسیقی معاصر داشت توانست جزو اولین اجرا کنندگان آثار گری آیستر، لوریس چوبانیان، گرارد روژد، کامران اینجه، باربارا کولب، سالوادور برودونس، رضا والی و.. باشد. او همچنین به موسیقی ایرانی بسیار علاقه داشت و قطعات بسیاری را اجرا کرده است. خانم افشار در مصاحباتی که انجام داده اند موسیقی ایرانی را به دو نوع تقسیم کرده اند. موسیقی محلی که بسیار شبیه موسیقی غربی است و به راحتی با گیتار نواخته میشود. و موسیقی سنتی که قابل اجرا با گیتار نیست. اما او با افزودن ربع پرده به گیتارش، موسیقی سنتی ایرانی را نیز نواخته است.
اجرا در صحنه
از نظر خانم افشار، اجرا روی صحنه بسیار لذت بخش است. او تاکنون کنسرت های زیادی در کشورهای مختلف جهان از جمله ایران، آمریکا، فرانسه، انگلستان، کانادا، ایتالیا و دانمارک اجرا کرده است. همچنین قطعات زیبایی را در مدرسه هنرهای تجسمیبنف، فستیوال موسیقی منتون، فستیوال موسیقی گرند تیتن، مرکز هنرهای اجرایی کندی و آکادمیآمریکایی در رم نواخته است. علاوه بر آن نوازندگی بسیار از خواننده های خارجی را بر عهده داشته است. از جمله اینکه با الکس و انریکه، دو خواننده معروف امریکایی همکاری کرده است.
وقتی که من مینوازم همیشه یک سکوت عجیبی در سالن حکمفرما میشه… وقتی که من میبینم آنها از ته دل به قطعات من گوش میدهند برای من بزرگترین احترام است. بعد از تمام شدن هر قطعه هم با نوع دست زدن و تشویق هایشان میتوانم به این نکته که چقدر از یک اثر لذت برده اند پی ببرم. حتی پیش آمده که به خاطر هیجان به وجود آمده یک قطعه را با سرعت بیشتری بنوازم.
بازگشت به ایران
لیلی افشار پس از بیش از بیست سال دوری از وطن، در سال ۱۳۸۰ به ایران بازگشت. بعد از آن دیگر با فواصل زمانی کمتری در ایران حضور یافته و اقدام به برگزاری کلاسها و دورههای مختلفی کرد. او هر بار نت های جدیدتری را با خود به ایران میآورد و با برگزاری کارگاه های مختلف سعی کرد گامیدر جهت پیشرفت نوازندگی ایران بردارد. همچنین مجموعه ای هفت جلدی از دوره های تاریخی گیتار را با ویراستاری خودش به انتشار رسانید و در اختیار علاقه مندان قرار داد.
یکی از دغدغههای او اجرای قطعات ایرانی نیز بود. افشار به منظور اجرای قطعات موسیقی ایرانی با گیتار کلاسیک، اقدام به نصب ربع پرده یا همان «کُرُن» بر روی ساز خود کرد. از این بانوی هنرمند ایرانی، ۷ آلبوم موسیقی و ۲ کتاب در رابطه با گیتار کلاسیک و کتاب «پنج آواز محلی ایرانی» در رابطه با آوازهای فولکلور ایران منتشر شده است. به گفته لیلی افشار، این پنج آواز منتخبی از موسیقی فولکلور ایرانی است که در تنظیم قطعات، فرم اصلیشان حفظ شده است. آوازها از نواحی مختلف ایران که لهجههای و گویشهای گوناگون دارند، نشأت گرفته است. «گل گندم»، «عزیز جون»، «لیلا لیلا»، «جان مریم»، «لالایی» و «سنه ده قالماز» از جمله آثاری هستند که او برای ساز گیتار، تنظیم و در آخرین کتاب خود منتشر کرده است.
خانم افشار همواره از شاگردانش میخواست که سعی کنند شعر بگویند تا ذهنشان باز شود. بیهوده و بی هدف ننوازند. بلکه تمرین کنند و با تکیه بر احساس خود و بدون کپی از دیگران اجرا کنند.