گفت وگوی مفصل باسالار عقیلی خواننده شناخته شده موسیقی ایرانی
نسلی که «سالار عقیلی» در آن فعالیت هنری خود را آغاز کرد، نسل پراقبالی در زمینهی آواز بود. در آن نسل، چهرههای متعددی ظهور کردند که حالا هر کدامشان ستونی از موسیقی ایران را شکل میدهند. این نسل که همهشان تربیتشدهی بزرگانِ موسیقی بودند و در آغاز فعالیتهایشان این بخت را داشتند تا با اساتید نامدار همکاری کرده و نام خودشان را تثبیت کنند، در این سالها هر کدام راه خویش را رفتهاند و البته تمامشان در حال تجربهی شکل نوینی از موسیقی هستند که با نوآوریهایی همراه است.
«سالار عقیلی» خوانندهی نامداری است که هم با ارکسترهای بزرگ و اساتید بزرگ همکاری داشته و هم با جوانانی که میگوید حمایت از آنان را وظیفهی خود میداند. این گفتوگو به بهانهی انتشار آلبوم «نگار» شکل گرفت؛ اما صحبت به مسائل دیگر نیز کشیده شد و خوانندهی شناخته شده نظراتش را دربارهی مسائل موسیقی و البته شرایط امروز جامعه گفت.
- آلبوم نگار
آلبوم «نگار» آخرین اثری است که از من در بازار موسیقی منتشر شده؛ تمام آثاری که در این سالها منتشر کردهام، دوست دارم و گمان میکنم یک خواننده باید قبل از تمام مخاطبانش، خود اثرش را دوست داشته باشد تا دیگران هم بتوانند از آن لذت ببرند. با این وجود «نگار» را به شکلی ویژه دوست میدارم. روند کار در این اثر نوگرایانه است و شاید از این منظر با بقیهی آثارم فرق داشته باشد. مضاف بر اینکه آهنگساز آن یک جوانِ سی ساله است و وقتی برای اولین بار کارها را شنیدم، آنها را دوست داشتم و از خواندنِ آن استقبال کردم. درواقع وقتی کار را گوش دادم، دیدم فراتر از مقتضای سنِ آهنگساز است و این برای من جالب بود؛ اما از همه مهمتر حس و حالی است که در قطعات وجود داشت و من را مجذوبِ خود کرد.
این اثر ۶ قطعهی باکلام و تصنیف دارد، قطعهی «برگریزان» را تقدیم کردهایم به اسطورهی سینمای ایران (استاد ناصر ملکمطیعی عزیز) و قطعهای نیز برای زلزلهزدگانِ کرمانشاه خواندهایم. سه قطعهی دیگر به همراه یک قطعهی بیکلام و یک قطعهی آوازی در این آلبوم وجود دارد.
- موسیقی سنتی و اقبال مخاطب امروزی
بسیاری از کارهایی که من در این سالها خلق کردهام، حس و حال موسیقی سنتی دارد؛ اما در برخی دیگر از آثارم و از جمله آلبوم «نگار»، نگاه آهنگساز به سنت، امروزی است و همین باعث میشود جوانترها به شنیدنِ موسیقی سنتی و اصیل کشورمان ترغیب شوند. به نظرم میرسد یکی از وظایف ما این است که قشر جوان را به فضای موسیقی ایرانی و سنتی نزدیک کنیم. امروزه این کار بسیار دشوار است؛ چون موسیقیهای مختلفی در ژانرهای متفاوت منتشر میشود و اگر بخواهیم روندی را که در ۲۵ سال گذشته در کارهایمان پیش گرفتهایم، ادامه دهیم؛ جواب لازم را نخواهیم گرفت. باید تلاش کنیم جوانانی را که مخاطبان آیندهی ما هستند جذب و در عین حال مخاطبان قدیم خود را هم حفظ کنیم.
من در کارهای متاخرم تلاش کردهام تا فعالیتهایم چنین شمایلی داشته باشد و خوشحالم که تا حدودی در این زمینه موفق عمل کردهام. وقتی کار یک هنرمند دیده میشود و به خصوص جوانها از آن استقبال میکنند، خستگی آدم درمیرود و از اینکه توانسته تاثیرگذار باشد، خوشحال می شود؛ البته من وقتی از جوانان صحبت میکنم، منظورم متولدین سالهای ۸۶ به بعد هستند؛ در حال حاضر در کنسرتهایم فرزندانِ کوچکی میآیند که برخی از قطعاتِ من از جمله «ایران» یا «وطنم ای شکوه پابرجا» را میخوانند و این همان هدفی است که من در کارهای هنریام آن را دنبال میکنم.
- نوآوری در موسیقی سنتی
اگر آثار من را نگاه کنید، متوجه خواهید شد که سعی کردهام در ۱۵ سال اخیر همگی آنها در یک سطح باشد و اگر کاری هم انجام میدهم که نوآوریای در آن است- زیرا همواره اعتقاد داشتهام: «نو آر که نو حلاوتی است دیگر»-چگونگی آن مهم باشد. در واقع ممکن است فضا کمی متفاوت باشد، اما کیفیتِ آن از سطحی پایینتر نیامده است. این اتفاق را در آثار بسیاری از هنرمندان میتوان مشاهده کرد؛ چندی قبل به دیدنِ کنسرت «با من بخوان» کار دوست خوبم «علیرضا قربانی» رفته بودم که دارای نگاه جدیدی بود و از حال و هوای آن بسیار لذت بردم.
- آواز، هنری که نباید فراموش شود
در اکثر کارهایی که خواندهام تا جایی ممکن سعی کردهام که آواز در آن وجود داشته است. همیشه به آهنگسازان نیز گوشزد میکنم که باید یک قطعهی آوازی در کار وجود داشته باشد؛ زیرا بر این اعتقاد هستم که آواز جزو لاینفک موسیقی ایران است و ازآن مهمتر جزو لاینفک زندگی من است. «آواز» پایه و سنت اصلی موسیقی سنتی ایران است و به طور کلی موسیقی ما آوازی است. تمامی اساتید قدیم نیز به این مساله صحه میگذارند و به این نکته اشاره دارند. امیدوارم توانسته باشم تاثیری در موسیقی کشورم و حفظ این هنرِ اصیل داشته باشم.
- جوانانی که اساتید آیندهی ما هستند
بسیاری از جوانانی که هماکنون در عرصهی موسیقی فعال هستند، اساتید آیندهی ما هستند و من وظیفهی خودم میدانم از آنان حمایت کنم و به اصطلاح دستشان را بگیرم؛ چون روزگاری که من جوان بودم، اساتید موسیقی دست من را گرفتهاند؛ اگر من این کار را انجام ندهم به آنها مدیون هستم. اما در عین حال از کسی حمایت میکنم که شایستگی این کار را داشته باشد. استاد «پرویز یاحقی» قطعهی «امید دل» را در ۱۸ سالگی برای استاد بنان ساختند و اثر از چنان استحکامی برخوردار بود که بسیاری به آن به دیدهی تردید نگاه میکردند (من هم با همسرم در سی دی مایهناز این اثر را بازخوانی کردیم) در آن زمان استاد غلامحسین بنان، بدون توجه به سن و سالِ استاد یاحقی این قطعه را اجرا کردند که به یکی از ماندگارترین آثارشان نیز بدل شد.
- وضعیت معیشتی و تاثیر آن بر هنر
آن زمان که اساتیدی چون مرتضی خان محجوبی، استاد غلامحسین بنان و روحالله خالقی اجرا میکردند (یا ارکسترهای گلها) حس و حالی بین هنرمندان حاکم بود و از حواشی و مادیات و خیلی چیزها که الان وجود دارد، دور بودند. در حال حاضر اگر آهنگسازی قرار باشد یک اثر برایتان بسازد، تا زمانی که پول را به حساب او واریز نکنید کار را برایتان انجام نمیدهد و این یک حقیقت است. آن زمان اینطور نبود. هنرمندان دور هم جمع میشدند و یک کار در استودیو ضبط میشد و یا پولِ آن را میدادند یا نمیدانند؛ البته نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که وضعیت معیشتی هم مثل امروز نبود. در حال حاضر نیازهای مادی و گرفتاریها و مشکلاتی که برای همهی ما وجود دارد، مانع از دور جمع شدنها و عطوفتها و مهربانیها میشود. میتوان گفت وضعیت معیشتی انسانها در سرنوشت هنری کشور تاثیر گذاشته است.
من نگران مردم جامعهام هستم. نگران کسانی که لایق بهترینها هستند. البته این مسایل برای ما هم وجود دارد. ما هم در همین جامعه زندگی میکنیم. ما به جهت موقعیتمان کمتر جاهای عمومی ظاهر میشویم و به همین خاطر مردم کمتر با مشکلات ما مواجه میشوند. گاهی اوقات شده است که خود من هم از نظر مالی گرفتار بوده و در فکر این بودهام که چطور میتوانم این مشکل را برطرف کنم. امیدوارم وضعیت معیشتی هموطنانمان بهتر شود.
- موضع هنرمندان نسبت به یکدیگر
اگرچه شاید آن حس و حالی که در گذشته وجود داشته، حالا میانِ هنرمندان حاکم نباشد؛ اما من این مساله را نمیپذیرم که هنرمندان درحال حاضر با همدیگر رابطهی خوبی ندارند؛ من به همهشان احترام میگذارم و دستشان را میبوسم (حتی همسنهای خودم؛ اساتید که جای خود را دارند) اما همانطور که گفتم وضعیت معیشتی و گرانی و موضوعاتی که در اقتصاد کشور حاکم است حس و حال دور هم جمع شدن را از همهی مردم و همچنین هنرمندان گرفته است.
- سلیقهی مخاطبان
فکر میکنم در این سی سالی که آوازخوان بودهام، سلیقهی طرفدارانم دستم آمده است؛ اما این مساله فرمولِ مشخصی ندارد و گاهی قطعهای میخوانیم که فکر میکنیم با استقبالِ مخاطب روبهرو میشود که این اتفاق رخ نمیدهد و برعکس. این مساله برای من گاهی باعثِ تعجب میشود که بخشی از آن به خاطر حال و هوا و همچنین روحیاتِ مردم در دورههای مختلف است. برای مثال در آلبوم «عشق ماند» ما همه گمان میکردیم که «ای ساربان…» با استقبالِ بسیار مخاطب روبهرو میشود؛ اما «شاه شمشاد قدان» برخلافِ تصور ما با حمایت بسیاری از مخاطبان روبهرو شد و در تمامی کنسرتهایمان از ما میخواستند تا آن را اجرا کنیم.
- ماهور و موسیقی
فرزند من خودش باید تصمیم بگیرد. من نمیتوانم به زور به او بگویم که موسیقی اصیل کار کن؛ اما وقتی که فرزندی در یک خانوادهای رشد میکند که مدام موسیقی اصیل میشنود، خواهناخواه به سمت آن کشیده میشود. «ماهور» هم ویولون کلاسیک میزند و هم تنبک؛ اما اگر روزی سمتِ موسیقی جز و پاپ رفت، مانع او نمیشوم و میگویم هر طور که دوست دارد، عمل کند.
- موسیقی پاپ
کسانی که موسیقی ایرانی کار میکنند، همواره جبههای به موسیقی پاپ دارند که من این موضوع را متوجه نمیشوم. موسیقی پاپ نیاز جامعه است. ما نمیتوانیم همهی مردم را مجبور کنیم که موسیقی سنتی گوش دهند. موسیقی یک سلیقه است.
- محمدرضا شجریان
من هر زمان که آثار «محمدرضا شجریان» را گوش میدهم از خود بیخود میشوم. اگر مردم میدانستند که آقای شجریان با آواز چه کار کرده است مجسمهی ایشان را از طلا میساختند و میگذاشتند وسط میدان آزادی. موسیقی سنتی ما مثل تختجمشید و سیو سه پل است و ریشه در فرهنگ ما دارد و نباید نگران آن باشیم. موسیقی سنتی ما هیچوقت برای عامهی مردم نبوده است و همیشه یک قشر خاص این موسیقی را دنبال میکردند و این قشر روز به روز دارد بیشتر میشود. موسیقی سنتی چون ریشه در فرهنگ و سنت ما دارد، همیشه میماند و هیچ از بین نمیرود.
- سایت موسیقی ما
«موسیقی ما» سایتی است که من سالیان سال است که با آن همراه هستم. این سایت به شکل مطلوبی حرکت میکند و تصمیمات خوبی در آن گرفته میشود و من هم افتخار داشتم که از جشن موسیقی ما چندین سال جایزه بگیرم، اما ای کاش به موسیقی اصیل بهای بیشتری میدادند.